توضیحات
رشد شناختی کودکان از طریق فعالیتهای بدنی
کتاب حاضر توسط فلیپ د.تومپروسکی، برایان آ.مککلوکی، کاترینا پسی نگارش شده است. رشد شناختی کودکان از طریق فعالیت بدنی با ویراستاری علمی دکتر ماهرخ دهقانی که توسط دکتر ماهرخ دهقانی، دکتر حسین سپهری بناب، شیما حسامی، مسعود مبانی با دقت بالا ترجمه شده است.
در کنار کتاب حاضر میتوان به کتاب دیگری مانند کاربرد فعالیت بدنی و ورزش برای آموزش مسئولیتپذیری فردی و اجتماعی (ویژه مربیان و معلمان تربیت بدنی و ورزش) اشاره کرد.
پویا کتاب (اولین مرجع خارجی علوم ورزشی) منابع مختلف خارجی در حوزه رشد شناختی کودکان قابل تهیه منتشر کرده است که میتوانید با مراجعه به وب سایت پویا کتاب آنها را مشاهده کنید.
آگاهی ار رشد ذهنی کودکان (رشد شناختی کودکان)
اگر نیاز به حرکت (فعالیت بدنی) نباشد، در واقع نیاز چندانی به وجود مغز هم نخواهد بود. برای مثال، زمانی که به چرخه زندگی برخی گونههای موجودات مثل نرمتنان دریایی توجه شود این گونههای دریایی ساده چند سلولی، تمام عمر خود را در کف دریا باقیمانده و از تصفیه آب تغذیه میکنند.
تولید و تکثیر آنها به وسیله جوانهها و تشکیل لاروهای جدید هست. این لاروها بدون حرکت بوده یا حرکت مختصری دارند و بدن آنها دارای حدود ۳۰۰ سلول از گرههای عصبی است. با این سیستم عصبی ابتدایی، اطلاعات حسی محیط را به وسیله یک زائده پوستی که بهعنوان اندام چشمی ساده و عصب نخاعی اولیه هست دریافت میکنند.
این ویژگیها به این موجود وزغی شکل اجازه میدهد تا با محیط دائماً در حال تغییر خود ارتباط داشته و حرکت کند. به محض یافتن یک مکان مناسب، سر خود را در حفرههای موجود وارد میکند و با اولین تماس خود با یک موقعیت ثابت، عمدهترین بخش مغز خود را جذب و تغذیه میکند و به مرحله بزرگسالی خود میرسد که بدون تحرک و فاقد یک سیستم عصبی واقعی است. به خاطر عدم نیاز به حرکت بیش از حد، در این نقطه بقیه عمر خود را میماند.
آنچه از این بحث برداشت میشود، این است که تحول و تغییرات رشدی یک سیستم عصبی، مشخصه بارز موجودات متحرک است. وجود یک سیستم عصبی برای حرکات هدفمند، فعال ماندن و هماهنگی با محیط اطراف لازم است که بهعنوان یک ویژگی زیستی به نام قابلیت تحرک نامیده میشود.
ما برای آگاهی از چگونگی مساعدت و نقش فعالیت بدنی در بهبود کارکردهای ذهنی، به آگاهی از نحوه رشد کودکان نیاز داریم. در طول هزاران سال والدین و مربیان، کودکان و نحوه تغییر آنها را مشاهده کردهاند.
دانشمندان نیز به طور منظم در طول یک قرن به مطالعه و بررسی کودکان پرداختهاند. آنچه حاصل تلاش روانشناسان و کار درمانگران و دیگر متخصصان بوده است، میتواند به مربیان در امر ایجاد شیوههای آموزشی ابداعی و تحریک کودکان به مشارکت در بازیهای هدفمند و حل مسئله کمک کند.
به عنوان مثال، پیشرفتهای علوم عصبشناختی و روانشناسی یادگیری، شواهد و اطلاعات مهمی را از رشد کودکان فراهم کرده است که هنوز در برنامههای دوره تربیتمعلمی (فعالیت بدنی) در نظر گرفته نشدهاند.
این اطلاعات حمایتی است از تلاش و بینش مربیان باتجربهای که بهمنظور پیشگیری از عدم تحرک یا در پشت صندلی نشستن و منتظر نوبت ماندن کودکان، به توسعه شیوههای آموزش عالی دست زدهاند.
برخی اطلاعات دیگر ممکن است به نظر برسد دارای تکنیکهای آموزشی (رشد شناختی کودکان) کمی باشد، بنابراین برای بسیاری از معلمان در حوزه آموزش کمتر شناخته شده است و در دورههای تربیت این مربیان به آنها معرفی نشدهاند، ولی این اطلاعات در زمینه نحوه یادگیری کودکان و اینکه چرا برخی مواقع از تجارب همکلاسیهای خود یاد میگیرند، ارزشمند است.
برای مثال، مربیان در حوزه آموزش میدانند که رشد کودکان یک فرآیند دقیق و جامعی است از تعامل عوامل اجتماعی، شناختی و بیولوژیکی، که بهوسیله محیط خانواده، فرهنگی و سابقه منحصربهفرد کودکان شکل میگیرد.
آنچه بهوسیله این مربیان کمتر شناخته شده است، شرایط دوران رشد است که ظهور و رشد سیستمهای مغزی و شبکههای عصبی را بهعنوان کانون یادگیری تحت تأثیر قرار میدهند.
پیشرفتهای تکنولوژیکی نشان دادند که چگونه تجارب محیطی، مغز را شکل پذیر میکنند. این نگرش که مغز دارای ویژگی شکلپذیری و تغییرپذیری است، در طول چند صده قبل به وجود آمده است.
این کتاب رشد شناختی کودکان از طریق فعالیت بدنی به توصیف نحوه رشد ذهنی کودکان، مخصوصاً در دوره پیشدبستانی، کودکستانی و سالهای ابتدایی (دامنه سنی برای بازیهای مربوط به فعالیتهایبدنی ارائهشده در فصل سوم) میپردازد. باور ما بر این است که اطلاعات مربوط به مغز در حال رشد و تفاوتهای فردی، اهمیت زیادی برای نسل بعدی مربیان تربیتبدنی خواهد داشت.
رشد ذهنی (رشد شناختی کودکان)
زمانی که معلمان به این مهم توجه کنند که رشد ذهنی کودکان حاصل تعامل عوامل محیطی و ژنتیکی است، برای کودکان سودمند خواهد بود. بالیدگی بازتابی از ظهور رخدادهایی است که توسط ژنتیک کنترل میشوند و کمتر تحت تأثیر محیط قرار میگیرند و تنها سرعت ظهور آنها تحت تأثیر محیط قرار میگیرد.
از سوی دیگر، رشد بازتابی از تغییرات در فرآیندهای ذهنی و بدنی (کیفی و کمی) است که تحت تأثیر تجارب قرار میگیرد. بنابراین، هر چند ژنتیک عاملی برای فراهم کردن ساختارهای پایه برای رشد مغز است، ولی اینکه این ساختارهای پایه چگونه ظهور مییابند و به حالت بالفعل در میآیند، متأثر از نوع فعالیتهای کودکان است.
تکوین مغز کودکان
تغییرات زیستی مغزی از زمان لقاح شروع شده و در طول دو دهه اول زندگی با سرعت فوقالعادهای ادامه مییابد. در ابتدا سرعت نمو سلولهای مغزی به تعداد 250000 سلول عصبی در دقیقه است و در زمان تولد به اوج خود یعنی بیش از 100 میلیون سلول عصبی میرسد.
دانشمندان علوم شناختی رشدی، توالی رخدادهای عصب شناختی تا زمان رسیدن به رشد مغزی به اندازه بزرگسالی را ردیابی کردهاند. اوایل رشد شناختی کودکان، برخی سلولها تخصصیتر شده و به مناطق مشخص شدهای از مغز در حال رشد حرکت میکنند، به محض اینکه اعصاب مشخص شده به مناطق تعیین شده ژنتیکی خود رسیدند، شبکهها و ارتباطات خود را توسعه میدهند.
هر چند نواحی اصلی مربوط به مغز و اعصاب نخاعی در زمان تولد مشخص هستند، ولی شکل گرفتن شبکههای سلولی در دوران کودکی و نوجوانی و حتی بزرگسالی ادامه مییابد.
نواحی خاصی از لایههای بیرونی مغز به اسم نئوکورتکس با کارکردهای خاصی مرتبط هستند. به عنوان مثال، بینایی با قشر پسسری و زبان با نواحی دیدگاهی مرتبط هستند.
نواحی پیش پیشانی اهمیت بیشتری داشته و مورد توجه مربیان است، چرا که این نواحی مربوط به کارکردهای حل مسئله، استدلال و طرح ریزی هستند. مسیرهای قشری پیش پیشانی نسبت به مناطق دیگر، دارای طولانیترین دوره رشدی بوده و بالیدگی کامل آن حدوداً دو دهه طول میکشد.
تکوین ذهنی کودکان: نظریههای شناختی کلاسیک
رشد شناختی کودکان توجه والدین و مربیان را در طول هزاران سال به خود جلب کرده است. شناخت یک واژه عمومی برای هر فرآیندی است که به موجود زنده امکان آگاهی و هوشیاری میدهد. شناخت شامل ادراک، استدلال، تفهیم و قضاوت است. کانون شناخت مربوط به نحوه تفکر و حل مسائل در فرد است.
بررسی دقیقتر شناخت کودکان نشان میدهد که دارای یک روش واحدی هستند، یعنی در طول زمان همه کودکان در نحوه تفکر و حل مسائل دارای تغییرات مشابهی هستند.
پیشگام مطالعه علمی و پیشرفت رشد شناختی کودکان ژان پیاژه (1980-1896) بودند. در اواسط دهه قرن بیستم، فرضیه ایشان این بود که رشد ذهنی کودکان مشابه با رشد بدنی، دارای یک مراحل مجزای پیشرفت است که همه کودکان قبل از رسیدن به بلوغ، آن را طی میکنند.
نظریه رشد ذهنی کودکان ژان پیاژه، به عنوان یک مدل اولیه برای بسیاری از معلمان و محققان بوده است. به عنوان یک جانورشناس، پیاژه معتقد بود که تکالیف رشدی دوره اولیه کودکی، به معنای سازگاری است، یعنی یادگیری شیوه رفع چالشها.
(برای مشاهده کتب بیشتر به بخش فروشگاه سایت مراجعه فرمایید)
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.