توضیحات
کتاب حاضر توسط دیوید حسن نگارش شده است. مدیریت کسب و کار ورزشی (جلد اول) با ویراستاری علمی دکتر فریبا عسکریان که توسط دکتر اعظم خلیل پور، دکتر حوریه دهقانپوری ، دکتر میثم نظری قنبری ، دکتر مائده شفیع زاده ، فریبا عسکریان با دقت بالا ترجمه شده است.
در کنار کتاب حاضر میتوان به کتاب دیگری مانند مدیریت معاصر در ورزش – ویرایش ششم (جلد اول) اشاره کرد.
پویا کتاب (اولین مرجع خارجی علوم ورزشی) منابع مختلف خارجی در حوزه مدیریت کسب و کار ورزشی قابل تهیه منتشر کرده است که میتوانید با مراجعه به وب سایت پویا کتاب آنها را مشاهده کنید.
نگاه اجمالی مدیریت کسب و کار ورزشی
ورزش به یک صنعت مهم جهانی تبدیل شده است. همانطور که وِستِربیک و اسمیت (2003) به این موضوع اشاره کردند و در این مجموعه نیز بحث شده است، بازار ورزش به راستی یک بازار جهانی است که با ماهیت جهانی رقابتهای ورزشی هدایت میشود.
جذابیت جهانی ورزش و عصر تلویزیون (وُلفا، میناگان و اُسولیوان، 2002) مبنایی را برای بهرهبرداری تجاری بازار جهانی ورزش ایجاد کرد که این امر توسط تلویزیون و خرده فروشی برندهای ورزشی توسعه یافت.
طبق گفته ولف و همکاران (2002)، ظهور پتانسیل بزرگ تجارت ورزش در بسیاری از جهات همچون یک تابع از روابط همزیستی موازی بین ورزش و حمایت مالی و بین ورزش و رسانهها بوده است (بویِل و هاینِس، 2009).
تلاش بیاسکایبی در سال 1998 برای جذب منچستر یونایتد نشان میدهد که چگونه ورزش و به خصوص فوتبال به طور فزآیندهای تجاری شده است. فوتبال به راحتی برتری جهانی در ورزش را به دست میآورد.
در قرن بیست و یکم علاقه به مطالعه در خصوص ورزش به اشکال متنوع و در طیف وسیعی از دیدگاههایی که در سراسر جهان وجود داشته، افزایش یافته است. با این حال، کتاب مدیریت کسب و کار ورزشی بیشتر بر تحقیقات و تجربیات نویسندگان اروپای غربی، آمریکای شمالی و استرالیا تمرکز دارد.
نویسندگان از این نقاط جهان در خصوص موضوعاتی همچون ورزش در جامعه (کوآکلی و دانینگ، 2002)، توسعه ورزش (هیلتن و همکاران، 2001)، صنعت ورزش و اوقات فراغت (وُلسِی و آبرامز، 2001)، اقتصاد ورزش (گریتون و تیلور، 2000)، سیاست و سیاست ورزش (هولیهان، 1997)، بازاریابی ورزشی (هاگز و شانک، 2005)، ورزش و رسانه (بویل و هاینِس، 2003)، نقش ورزش در بازسازی اقتصادی و اجتماعی شهر (گریتون و هنری، 2001)، رویدادهای ورزشی (وِستِربوک و همکاران، 2005؛ و به مستِرمن، 2009) و پیشبینی بازار ورزشی (گریتون و همکاران، 2001) مطالعات و تحقیقاتی را انجام دادهاند.
هدف کتاب مدیریت کسب و کار ورزشی کپی هر کدام از این مطالب نیست، بلکه به اشتراک گذاشتن مطالب و اطلاعاتی است که در حال حاضر در دنیای فوقالعاده رقابتی و تجاری ورزش برای مدیران کسب و کار ورزشی و کسب و کار مدیریت ورزش بسیار مهم است.
این طرز تفکر که کتابها و دورههای دانشگاهی را باید به مدیریت ورزشی واگذار کرد، هنوز هم نظرات مربوط به ضرورت انجام این کار را مطرح میکند. برخی از طرفداران اعتقاد دارند که ورزش بخشی از یک سیستم تجاری عمومی است که سؤالاتی همچون «چه چیزی در ورزش منحصر به فرد است؟» را مطرح کرده است.
سؤالات مطرح شده در مورد وسعت مدیریت بازاریابی خدمات (که ورزش یکی از آنها است) متفاوت از مدیریت بازاریابی کالاهاست. ادعا شده است که مدیریت مدیریت است؛ و بازاریابی بازاریابی؛ و این ورزش است که میتواند و باید هم مدیریت شود و هم مانند سایر انواع کسب و کارها به بازار عرضه شود.
اعتقاد به این موضوع همانطور که اسمیت و استوارت (1999) نیز اظهار داشتند، به عنوان یکی از کسب و کارهای خدماتی مبتنی بر مشتری با عملکرد خاص (اما نه لزوماً بازار منحصر به فرد) برای مدیریت ورزش است.
اما آیا ورزش یک تجارت و کسب و کار جدا میباشد؟
علاقه قابل توجه به ورزش، تنها دلیلی نیست که مدیریت کسب و کار ورزشی را به عنوان بخش جداگانهای از مطالعه مهم میکند.
بلکه به این دلیل است که ویژگیهای منحصر به فردی در محصول یا خدمات ورزشی و بازار ورزشی وجود دارد که مدیریت ورزش را به اندازه کافی متفاوت و سخت و به اندازه کافی در شرایط تجاری منحصر به فرد میکند؛ و این همان توجیهی است که باید به ورزش به عنوان شکل خاصی از کسب و کار توجه کرد و آن را مورد مطالعه قرار دارد.
برای مثال فوتبال چیزی بیشتر از یک کسب و کار است: باشگاههای فوتبال و همینطور سایر باشگاههای ورزشی، داراییهای فرهنگی و اجتماعی مرتبط با اهداف ورزشی و اجتماعی هستند. این مأموریت دو جنبهای باشگاههاست (ترویج موفقیتهای ورزشی و نیز عمل کردن به عنوان کسب و کار تجاری به طور فزاینده) که آنها را از کسب و کارهای معیار و استاندارد متمایز میکند.
مسائل مربوط به این پدیده در زیر و با در جزئیات بیشتر بحث شده است. این گونه نیست که شیوههای مدیریتی نمیتوانند از کسب و کار به ورزش منتقل شوند، بلکه چگونگی ماهیت خاص بازار ورزشی است که میتواند در یک چارچوب تجاری یا چارچوب دیگری مدیریت شود.
ویژگیهای منحصر به فرد ورزش در مطالعات دیگری مورد توجه قرار گرفته است (به عنوان مثال به مطالعات مولین، 1985؛ اسمیت و استوارت ، 1999؛ لِبِرمن، کولیز و ترِنبرث ، 2006 مراجعه کنید). با این حال، به منظور تعیین چارچوبی برای فصلهای آتی، به طور مختصر مفاهیم ورزش، مدیریت، محیط کسب و کار ورزشی ، یک مرور کلی از محیط ورزشی، و ورزش و رسانهها دوباره بازبینی میشوند.
تعریف ورزش
همیشه بحثی در خصوص چگونگی تعریف یک مفهوم وجود داشته، و ورزش هم از این قاعده مستثنی نیست. در ابتدا باید به این، مهم توجه داشت که همانطور که ترنبرث و کولین (1999) نیز به این موضوع اشاره کردهاند،
هیچ ذات خالص و طبیعت خالصی در ورزش وجود ندارد. بلکه ورزش یک پدیده اجتماعی ساخته شده است که در بستر اجتماع قرار دارد و توسط فرآیندهای اجتماع ایجاد شده، شکل یافته و در موقعیتهای مختلف در طول زمان به معانی متفاوتی در میآید.
در این کتاب تعریف گستردهای از ورزش که توسط منشور ورزشی اروپایی شورای اروپا در سال 1992 تصویب شد، اقتباس شده است:
ورزش به معنای انواع فعالیت بدنی است که با مشارکت گاه به گاه یا سازماندهی شده و با هدف بهبود آمادگی جسمانی و رفاه روانی، و ایجاد روابط اجتماعی و یا دستیابی به نتایج در رقابتها در تمامی سطوح صورت میگیرد.
همانطور که ولف و همکاران (2002) اظهار داشتند، ورزش به عنوان یک فعالیت سازماندهی شده و یک پدیده کدگذاری شده اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم است و اهمیت فعلی آن به دلیل تعامل پیچیده عوامل اجتماعی، اقتصادی، فنی، حقوقی و فرهنگی در جامعه صنعتی و پس از صنعتی میباشد. این عوامل با جزئیات بیشتری در فصول آتی مورد بررسی قرار گرفته و به طور خلاصه در زیر مطرح شدهاند.
تعریف مدیریت
تعریفهای متعددی از مدیریت ارائه شده است. مدیریت به طور سنتی و براساس تعریف هنری فایول، پیشگام و نخستین تحلیلگر نظری فعالیتهای مدیریتی، متشکل از چهار عنصر اصلی برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل بر اساس کار میباشد (به نقل از پوگ و هیچسون، 1997).
مولینز (2002) مدیریت را فرآیندی میداند که با هماهنگی تلاشهای اعضای سازمانها در راستای دستیابی به اهداف سازمانی همراه است. از این تعریف این موضوع برداشت میشود که منابع انسانی (افراد) برای مدیریت حیاتی هستند؛ همانطور که بدون افراد هیچ سازمان و هیچ فعالیت معنیداری وجود ندارد.
کارلسون و کانِرلی (2003)، همچنین اظهار داشتند که، برای کارکردن به طور مؤثر در محیطهای رقابتی (به طور فزآینده رقابتی)، تصمیمگیرندگان سازمان باید چگونگی همکاری بخشهای مختلف منابع انسانی و سیستمهای کارکنان را برای تأثیرگذاری بر نتایج بهتر درک کنند.
این متن تا حدودی با فصلهایی که بر روی مفاهیمی همچون استراتژی، سازماندهی، مدیریت افراد و کنترل مالی تمرکز دارند، پیرامون این وظایف ساختار یافته است.
با این حال، این متن محدود به بحث درباره عناصر سنتی مدیریت (که قبلاً اشاره شد) نیست. این موضوع بدین منظور توسعه داده شد، تا سایر عناصر کسب و کار همچون دولت، بازاریابی، حمایت مالی و روابط عمومی را (که همه برای یک مدیر کسب و کار ورزشی امروز مرتبط و مهم هستند) ترکیب نماید. از اینرو، در این کتاب اصطلاح «مدیریت کسب و کار ورزشی» به جای اصطلاح «مدیریت ورزشی» استفاده میشود.
محیط کسب و کار ورزشی
برخی از نویسندگان (هود و کولینز، 1999؛ اسمیت و استوارت، 1999) اشاره کردهاند که، همبستگی و مجاورت اصطلاحات «ورزش» و «کسب و کار» هنوز هم باعث ناراحتی برخی از مردم میشود.
این ناراحتی مربوط به تنش میان کسب و کار و فعالیتهای سودآور مرتبط با افزایش حرفهایسازی ورزش در میزان هزینههای جامعه و متمرکز بر تفریجات ورزشی است. اسمیت و استوارت (1999) به دیدگاههای افراد مشهور ورزشی همچون آلن مک گیل ورای، مفسر معروف کریکت اشاره کردند، که او شک داشت که این بازی فقط برای او نیست.
دیوید کان (1999) همچنین بیان کرد، از نظر او فوتبال فرهنگ خودش را از دست داده است و ریشههای اجتماعی به یک نوع جدید از فوتبال تجاری هدایت میشوند. با این حال، هود استدلال کرد (به نقل از ترنبرث و کولینز، 1999، ص: 16)، در هر کدام از ماهیت سازمانهای ورزشی، آماتور عامیانه یا نخبه حرفهای یک همگرایی قطعی از ورزش و کسب و کار وجود دارد و کسانی که نیاز به یک جهتگیری کسب و کار را با رویکرد مدیریت مناسب نادیده میگرفتند، خود در معرض خطر قرار گرفتند.
ابعاد کسب و کار ورزش در سالهای اخیر به مراتب بیشتر مشهود است؛ این موضوع از طریق اسمنویسی در بورس اوراق بهادار، خرید کمپانی مورد نظر برای جلوگیری از خرید آن توسط افراد دیگر، ایجاد بازارهای جهانی برای بازیکنان یا ورزشکاران، و باشگاههایی که به عنوان برند مطرح میشوند، و حتی باشگاههای ورزشی کوچک که مجبور به ارائه برنامههای کسب و کار برای تأمین منابع مالی و سرمایهگذاری میباشند، آشکار میشود.
نتایج تحقیقات نشان داده است، همه ورزشهایی که قابل تماشا کردن هستند، پتانسیل بهرهبرداری تجاری را دارند، با این حال، اهمیت رهبری مسئولانه و اخلاقی و حاکمیت در تمام سطوح ورزشی بسیار مهم است.
به عنوان مثال، پیچیدگی تجاری ورزش در رویدادهای بزرگی همچون بازیهای المپیک 2016 در ریو با حضور 11.237 ورزشکار، تقریباً 50.000 نفر داوطلب و بیش از 16.000 رسانه (www.olympic.org) و هزینه عملیاتی حدود 10 میلیارد دلار به خوبی نشان داده شده است (باده و مَتِسون، 2016؛ رِکو، 2016).
با این حال، همانطور که در این فصل و در زیر نشان داده خواهد شد، اتخاذ کسب و کار مناسب و رویه تجاری خوب که بتواند از طریق ورزش، کسب نتایجی قوی را در زمینههای اجتماعی، اقصادی و محیطی جهت رسیدن به بخشهای مختلف صنعت ورزش تسهیل کند، مسیری طولانی را باید طی کند.
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.